تقاص غفلت هر روزه را بگیر از ما
چه کردهایم که دیگر شدی تو سیر از ما
عجب حکایت تلخی میان ما جاریست
قبولِ زود ز تو، توبههای دیر از ما
جدا شدن ز کریمان شروع ذلتهاست
و ساخت، دوری تو آدمی حقیر از ما
علاج سرکشی ما فقط نوازش توست
بیا بساز گدایان سر به زیر از ما
به هر گناه شما را غریبتر کردیم
به خیمههای تو رسیده هزار تیر از ما
دل شکستهی بخشنده و صبور از تو
دل سیاه همیشه بهانهگیر از ما
چنان به فقر معارف همه دچار شدیم
که درس فقر گرفته هر فقیر از ما
برات کربوبلا را بده که در صحنش
تفقدی بکند حضرت مجیر از ما
به یُمن مردم دِه جسم شاه تدفین شد
گرفته تاب و توان روضهی حصیر از ما